تغییر سیاست غرب در قبال روسیه!؟
کشورهای غربی احتمالا با مجال دادن به فرصتهای دموکراتیک سیاست خود در زمینه روسیه را تغییر میدهند.

همه شواهد حاکی از این است که قدرتنمایی روسیه مهمترین چالش کشورهای غربی است و آمریکا و متحدان اروپایی چارهای جز کنار آمدن با مسکو ندارند.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و فرو ریختن دیوار برلین شاهد پیشرویهای پی در پی غرب در برابر روسیه بودهایم. برخی نمونههای این پیشرویها عبارت است از:
1- توسعه ناتو (پیمان آتلانتیک شمالی) به اروپای شرقی،
2- توسعه مناسبات با کشورهای آسیای میانه
3- احداث پایگاههای نظامی در این کشورها
4- مدیریت مستقیم و غیر مستقیم انقلابات دموکراتیک (رنگین) در برخی کشورهای جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی و ...
5- مانع تراشی در مسیر عضویت روسیه در سازمان تجارت جهانی و ...
6- سرنگونی سرهنگ قذافی متحد سنتی روسیه
ظاهراً همین پیشرویها سبب شده است مسکو عزم خود را جزم کند تا رقبای غربی خود را متوقف و آنها را وادار کند منافع و نقش منطقهای و بین المللی مسکو را به رسمیت بشناسند.
این عزم نیز خود را در سیاستهایی هم چون «حمایت از روسیتبارها در کریمه» و «حمایت از بشار اسد و مبارزه با داعش در سوریه» نشان داد. این حمایتها به طور طبیعی با واکنش کشورهای غربی - واکنشهایی مانند تحریمهای اقتصادی روسیه و جلوگیری از موفقیت روسیه و متحدان در سوریه و ... - روبرو شد.
اما این اقدامات نیز مؤثر نبود و تأثیری بر عزم مسکو نداشت و ایستادگی و مقاومت روسیه ظاهراً در نهایت سبب شده جهان غرب بار دیگر خود را در یک دوراهی سهمگینی ببینید دوراهی «جنگ سرد» و «جنگ جهانی»، چیزی که - برخلاف آنچه نشان داده میشود- از حال و حوصله افکار عمومی و حتی مقامات و نخبگان کشورهای غربی خارج است.
از طرف دیگر به نظر میرسد سرخوردگی و احساس ناکامی از نظام سیاسی و رهبران کشورهای غربی در حدی افزایش یافته است که تصمیمسازان و تصمیمگیران در غرب نگران اسطوره شدن ولادیمیر پوتین و روسیه در افکار عمومی خود هستند. نباید فراموش کرد که صاحبنظران «خروج انگلیس از اتحادیه اروپا» و «رای مردم آمریکا به ترامپ» را از مهمترین نشانههای سرخوردگی افکار عمومی این کشورها از نظام سیاسی خود قلمداد میکنند و حتی ترامپ نیز با وجود تمجید از پوتین در انتخابات با استقبال عمومی روبرو شده است.
ماریا لیپمن، تحلیگر سیاسی دیروز در گفتگو با خبرگزاری فرانسه با بیان اینکه "رویدادها و مشاهدات میدانی حاکی از رونق قدرت دوباره ولادیمیر پوتین است"، گفت: "روسیه توانسته است جایگاه خود را به مقدار زیادی در عرصه بینالمللی تقویت کند و از این روست که رئیس جمهور این کشور نیز از جذابیتهای بیشتری در جهان برخوردار شده است."
لیپمن همچنین خاطرنشان کرد، "رهبران و مقاماتی که با قشر کمسواد جامعه که میتوانند علیه دولت، نظام و جهانیسازی صحبت کنند سروکار دارند بیشتر در جامعه مقبولترند و طرفداران بیشتری دارند که ولادیمیر پوتین به خوبی توانسته است چنین چهرهای برای خود بسازد."
این مطالب بیانگر این است که کشورهای غربی نگران اسطورهشدن پوتین نزد افکار عمومی سرخورده خود هستند و سعی میکنند هم منافع و نقش بینالمللی روسیه را به رسمیت بشناسند، و هم به صورت مدیریت شده به حامیان وی در آمریکا و اروپا مجال قدرتگیری بدهند، شاید به این ترتیب ابتکار عمل را در مدیریت این تحولات بدست گیرند.
اما در این میان مطلب مهمتر این است که ظاهراً کشورهای غربی با مجال دادن به فرصتهای دموکراتیک سعی میکنند سیاست خود در زمینه روسیه را تغییر دهند. به عبارت دیگر، کشورهای غربی از فرصت انتخاباتهای جاری و پیش رو به عنوان یک فرایند سیاسی مسالمتآمیز برای اصلاح رویه خود در برابر روسیه بهرهبرداری میکنند. برخی شواهد بیانگر این مطلب است:
1- دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و بسیاری از مقامات برجستهای که وی اخیراً به عنوان مقامات دولتاش معرفی کرده است در دوران انتخابات ریاست جمهوری آمریکا حمایتهای خود را از کرملین مستقیم و غیرمستقیم ابراز کردهاند.
2- در اروپا نتایج انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری در فرانسه نشان میدهد فرانسوا فیون نخستوزیر سابق این کشور که از پیشگامان راستگرای این کشور در انتخابات ریاست جمهوری به شمار میرود از طرفداران تقویت مناسبات و همکاریهای نزدیکتر با روسیه است.
رومن رادوف و ایگور دودون از نامزدهای طرفدار مسکو در انتخابات ریاست جمهوری بلغارستان و مولداوی نیز بر تقویت همکاریها با روسیه تاکید دارند.
جالب این که کشورهای غربی در حالی سعی میکنند در بسترهای دیپلماتیک سیاست خود در قبال روسیه را تغییر دهند که پیش از این - و پس از بحران الحاق کریمه به روسیه در 2014 که با تحریمهای اروپا و آمریکا روبرو شد- محافل سیاسی و رسانهای این کشورها همه عزم خود را جزم کردند تا رئیس جمهور روسیه را در مناسبات بینالمللی مطرود کنند. همچنین پس از آغاز حمایت مسکو از بشار اسد در سپتامبر 2015 در برابر تروریستهای داعش، کشورهای غربی و همچنین دیدهبانهای حقوقبشر با محکومیتهای فراوان و همچنین اتهام همکاری در ارتکاب جنایات جنگی کوشیدند چهرهای منفوری از پوتین نزد افکار عمومی جهان بسازند. اما ظاهرا این رویه بیتأثیر بوده و این بیتأثیر بودن نیز نشانه موفقیت راهبردی پوتین و همچنین بیاعتمادی افکار عمومی جهان نسبت به ساختارهای سیاسی و رسانهای غرب میباشد.
-------------------------------------------
بررسی و تحلیلی/ عبدالرضا خلیلی